العبد مهدی سمندری نجف آبادی

زندگی نامه، نصایح و دروس استاد مهدی سمندری

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماز» ثبت شده است

نماز استاد مهدی سمندری نجف آبادی

به یاد استاد می نویسم تا در تاریخ بماند بحول الله تعالی:

وجود مقدس استاد مهدی سمندری نجف آبادی، نماز است. ایشان نماز مجسم و مصداق حقیقی دائم الصلوه بود. (الذین هم على صلاتهم دائمون)

در نماز جماعت و یا نمازی که در مقابل دیگران اقامه می فرمودند، فقط واجبات را به جا می آورند و تنها مستحب در نمازهای جماعت ایشان قنوت نماز بود که خودشان می فرمودند این مستحبی است که آن را باید انجام داد. جالب اینجاست که قنوت این بزرگوار هم بسیار کوتاه بود.

در همین نماز کوتاه و ساده ایشان شاهد بلند شدن ناله و گریه ایشان بودیم. بسیار پیش می آمد که صدای ناله ایشان به هوا بلند میشد. در قرائت برخی از اذکار نماز مانند سوره اخلاص گریه ایشان نمود روشنی داشت. ندیدیم در نمازهایشان به غیر از سوره اخلاص سوره دیگری را قرائت کنند. و همین مطلب دلالت بر غرق در توحید بودن ایشان دارد.

شاید در طی مدتی که در محضرشان بودیم چند بار اتفاق افتاد که ایشان آنچنان غرق در آن عروح خویش شدند که از ظاهر غفلت نمودند. مثلا پیش آمد که بعد از رکعت چهارم خواستند بلند شوند و نماز را ادامه دهند و با تذکر مامومین نشستند و نماز را تمام کردند. این مساله چند بار اتفاق افتاد.

به قول استاد بزرگواری: نماز معراج مومن است و این نماز وقتی امثال امیرالمومنین را مدهوش و بیهوش میکند دیگر امثال اقای سمندری که جای خود دارند. و خود استاد در این باره می فرمود:

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

ایشان می فرمود وارداتی که در نماز به شخص دست می دهد گاهی آنچنان شدید است که شخص از ظاهر کاملا غفلت می کند و نمی فهمد چه می خواند و در چه رکعتی است. 

خوب است برای عزیزان خواننده قسمتی از کتاب اسرار اصلاه یا معراج عشق جناب سمندری رانقل کنم: ((وقتی به نمازم خواندند چشمم را به حسن مطلق گشودند و من همه آفرینش را در چشم کرم و لطف بیکرانش دیدم. به آغاز و انجامم بردند و به ظاهر و باطنم ره دادند و همه در چشم رحمتش خلق میشدند و پرورش می یافتندو همه کتب آسمانی و آیات قرآنی (بعین الله) بود(یعنی با چشم حضرت حق شهود کردم) و نمازم او شده بود.او در چشم من بود (یعنی هر چه دیدم با چشم او بود) و ما همه در چشم کرم لایزالش.و کیست که در چشم محبتش پرورش نیابد؟))

دل انسان باید برای خودش بسوزد که چرا قدر این حقایق دانسته نمی شود و چرا بعضی ها این کتاب عرشی را می خوانند و از کنارش می گذرند.

ایشان در همان کتاب می نویسند: ((دیشب در نافله شب شهودی وصف ناکردنی رخ داد. هنگام خطاب ایاک نعبد. تا حال هرچه خطاب میکردم به بیرون از خودم بود و مشاهد و مقابل رویم. آن گاه دیدم او را در همه جا میبینم. در همه پیکره های وجود، در قلبم، در ذره ذره وجودم، در سرم، در عمق هستی ام، در جان جانم، هستی از او نور گرفته بود، بلکه یکپارچه نور او بود، بلکه کل هستی نور بیمظهر بود و غیر او چیزی را نمیدیدم.

رنگ ها از بین رفته و دیوارها را برداشته بودند، از تعینات خبری نبود من هم نبودم، همه جا او بود و چهره دل آرای او. این مصراع شعر جلوه می کرد که: (حق جان جهان است و جهان جمله بدن). ولی بدن مشاهد نبود، همه جا، جان بود و همه نور، همه جا او بود. لا اله، رفته بود و همه جا الله بود. سروری که رخ داده بود توصیف ناپذیر و آن لحظه از تمام عمرم برتر بود.

یا شب قدررم بود و این شعر حافظ در نظر که:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چون همه او بود، نه غمی بود و نه دلی که جای غم باشد همه او بود.

من اگر کامروا گشتم و خوش دل نه عججب

مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

بقیه نماز در ایاک تمام شده بود و از چیز دیگر خبر نشدم. وجود منبسط حکما و رق منشور عرفا برایم تحقق یافت، تا فریضه صبح تمام شد، مجددا خوابیدم، خوابی که دنباله لذت همان سفر روحانی بود، کاش از این سفر برنگشته بودم، رزقنا الله و ایاکم.))

 

قصد داشتم بیش از اینها بنویسم. اما شاید همین مقدار هم زیاده روی باشد.

دم روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

خدایا من یاغی نیستم!

استاد مهدی سمندری: آخوند کاشی در مدرسه صدر اصفهان لب حوض نشسته بود. یک لری آمد یک مشت آب ریخت روی صورتش و ایستاد به نماز. در نماز یک کله ملقی زد و سجده اش هم مانند سجده قراب.
آخوند صدایش زد و گفت نه وضویت وضو بود و نه نمازت نماز. آن شخص گفت: من آمد بگویم به خدا که من یاغی نیستم. همین. میگویند آن آخوند یک هفته می گریست و می گفت من که عالمم این طور نیستم. با اینکه این شخص کسی بود که در صبح در ذکر سبوح قدوس خود صدای ذکر سبوح قدوس کاشی های مدرسه را می شنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

نماز شب را اینگونه بخوان

استاد مهدی سمندری: اگر اهل نماز شب هستید. بدانید نماز شب بر ما واجب نیست بلکه واجب به رسول الله (ص) است اما بعضی ها دوست دارند بخوانند. اگر قصد لله باشد خواندنش خوب است اما اگر میخواهم بخوانم باشد، نخوانید.
اگر لله نماز شب خواندید، نماز شب شما دو عنوان داشته باشد. اولی اش قضا و دومی ما فی الذمه. یعنی نماز را به نیت نماز قضا بخوانید و اگر دلتان آرام شد که دیگر نماز قضایی ندارید، نماز را به نیت ما فی الذمه بخوانید با این کار هم به حضرت حق ادای دین کرده اید و هم نماز شبتان را خوانده اید. (هرگاه یقین کردید نمازی به گردنتان نیست می شود نماز شب را به نیت نافله شب خواند.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

لگد به جنازه شیطان نزنید

استاد مهدی سمندری: فان النفس امارة بالسوء: نفس اماره به بدی است. اماره صیغه مبالغه است. یعنی خیلی امر می کند. نفس انسان را بسیار به بدی امر می کند:


نفس اژدرهاست او کی مرده است؟
از غم بی آلتی افسرده است


استاد علامه حسن زاده آملی روحی فداه می فرمود: هنگامی که دارید نماز میخوانید شیطان در نماز می آید. لگد به مرده شیطان لعین رجیم نزنید. نمازتان را بخوانید. توجهتان الی الله باشد.
استاد دیگرم علامه سید حسین طباطبایی رضوان الله تعالی علیه و روحی فداه می فرمودند: یک روزی آمدم نماز بخوانم که مشاهده کردم دو تا حوری در دو طرفم ایستادند و از من تمنا داشتند. وقتی تکبیر نماز را گفتم و وارد نماز شدم دیگرچیزی نفهمیدم. اما وقتی که نماز تمام شد برای آن ها غصه ام شد که چرا به آن ها توجه نکردم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله