از کدام دسته ای

استاد مهدی سمندری: یک عده ای مانند برق از صراط عبور کردند و آن طرف بهشت هستند.
بهشت هم درجات دارد که بالاترین مقام آن مقام عندیت است. یک عده ای هم آهسته آهسته می گذرند اما می گذرند. ولی عده ای آویزانند و در وحشت سقوط در جهنم به سر می برند. بنگریم از کدام دسته ایم.

ملکه شدن یاد مرگ

استاد مهدی سمندری: "یَا بُنَیَّ أَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ وَ ذِکْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ وَ تُفْضِی بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَیْهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَکَ وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَکَ وَ لَا یَأْتِیَکَ بَغْتَةً فَیَبْهَرَک" (نامه- 07 نهج البلاغه)
ای پسرم، بسیار یاد مرگ بکن و نیز یاد آن احوال و اوضاعى که ناگهان با آنها مواجه مى شوى و آنچه را که بعد از مرگ به آن مى رسى، تا چون مرگت فرا رسد خود را آماده کرده و براى آن، نیروى خود را محکم نموده باشى نه اینکه ناگهان مرگ تو فرا برسد و تو را درمانده ساخته و به تعب بیندازد 'اکثر یعنی پسر جان، خیلی باید مواظب باشی و یادش کنی. این یاد کردن نباید یاد کردن ظاهری باشد بلکه باید این یاد، یاد قلبی باشد. نه بالاتر آقا جان. باید این یاد، یاد سری باشد. این حرف هم اشتباهه. از این هم بالاتر بلکه این یاد و ذکر مرگ باید برای شخص ملکه شود.

اقسام عشق

استاد مهدی سمندری: به فرموده استادم علامه حسن زاده آملی، عشق از عَشَقِه است. عَشَقِه یعنی پیچکی که دور درخت میتند و عاشق خودش را طوری در بر می گیرد که او را محو می کند. یک نوع عشق وجود دارد که عشق خدایی است:

عشق از اول سرکش و خونی بود
تا گریزد هر که بیرونی بود

یک نوع عشق هم داریم که عشق زلیخایی است.

عشق هایی کز پی رنگی بود ** عشق نبود عاقبت ننگی بود

معنای تقوا

استاد مهدی سمندری: تصور کنید که در یک بیابان بی آب و علفی به یک چشمه رسیده اید و آبی به صورت زده ولی می بینید که بیابان در پیش است. می روید تا می رسید به جایی که خار مغیلان دارد.
علامه طباطبایی می فرمودند: تقوا یعنی اینکه در چنین بیابان پر خاری پا که بر زمین می گذاریم مدت زیادی طول می کشد تا پای دوم را بگذاریم چون اطرافمان پر از خار است. این راه هم به زودی تمام نمی شود و کاروان هم رفته است و بیابان هم در پیش است.

لکه بهشتی ها

استاد مهدی سمندری: یک قانون در طلبگی داریم که میگوید غذاهایی که از جنبه ظاهری حلال اند مصرف کردنش بلا مانع است حال در باطن می خواهد دزدی باشد و یا ربا باشد.ما مامور به ظاهر هستیم اما این باطن تاثیر خود را خواهد گذاشت.
جناب استاد علامه حسن زاده آملی می فرمود: "در بهشت بهشتی ها متوجه می شوند لکه هایی بر روحشان وجود دارد و از دیدن آن ناراحت می شوند. میگویند خدایا ما با اینها چه کار کنیم؟ خداوند بر آن ها انساء (فراموشی) را قرار می دهد. یعنی فراموش می کنند و دیگر نمی بینند که بر روی روحشان لکه هایی است."
عرض کردم حضرت استاد. هست و فراموش می کنند؟ فرمود:" بله. کاری اش نمی توان کرد."
اینها در روح ما هست. یک توجهی به خودتان بکنید. میبینید که هم اکنون نیز در روح شما این لکه ها هست و تنها در وجود چهارده نور مقدس این لکه ها وجود ندارد.

رستخیز داریم

استاد مهدی سمندری: این علامه دهر یا ذوالفنون حسن زاده آملی می فرمود: اگر انبیا نبودند ما افقی بودیم. مثل گاو و خران بار بردار/ به ز مردمان مردم آزار. ولی چون راستخیزیم، رستخیز داریم. یعنی قیامت داریم.

رحِم از رحمانیت حق است

استاد مهدی سمندری: علامه می فرمود: زن دارای رحِم است و رحِم از رحمانیت حضرت حق است. او را به دست چاقوی دکترها ندهید که این رحِم رحمت است برای جنین. این رَحِم یک خش کوچک بردارد دیگر هیچ. زن به طور کلی رحمت اندر رحمت است.

رحمت اندر رحمت آمد تا به سر
بر یکی رحمت فرو ما ای پسر

علف زار سرسبز است

علامه حسن زاده آملی می فرمودند: گاوها می روند به صحرا، لَتِه (علف زار) را می خورند. وقتی میخواهند برگردند یک نگاهی به پشت سرشان می کنند و غصه شان می شود. شیرشان را می دهند به صاحب ظاهری خود و تا صبح لاغر می شوند. فردا صبح که بر می گردند سر همان لَتِه (علف زار) می بینند در کمال شگفتی سرسبز است.
آقاجان مزرعه همیشه سرسبز است، غصه نان و زندگی را نخورید. این علامه بزرگوار در جای دیگر می فرمودند: گاو ها می روند به صحرا. غذا میخورند و شکمشان سیر می شود. در این هنگام صدای زوزه حیوان درنده ای می آید که موجب می شود آن ها بترسند و به سمت طویله بدوند. بعد علامه می فرمودند: درندگان هم در خدمت انسان اند.

اهمیت استاد

استاد مهدی سمندری: چیزی که بیش از همه مهم است استاد است. شخصی گفت من آثار علامه حسن زاده را می خوانم و سی دی ها و نوار های ایشان را گوش می دهم. گفتم بخوان. اشکالی ندارد. اما چیزی عایدت نمی شود. باید حتما پیش استاد نشست.

هیچ کس بی اوستا چیزی نشد
هیچ آهن خنجر تیزی نشد

مراتب قرآن

استاد مهدی سمندری: روخوانی ظاهر قران فارغ از فهم معنی و تدبر در آن چندان به درد نمی خورد. به قول استادم قرآن مانند اقیانوس است. عده ای لبی تر می کنند و عده ای جرعه ای می نوشند و عده ای غرق می شوند. باید غرق شد. معنای قران هم بی نهایت است. برای مثال امام علی علیه السلام می فرمایند انا نقطه بین الباء.  این یعنی چه؟