العبد مهدی سمندری نجف آبادی

زندگی نامه، نصایح و دروس استاد مهدی سمندری

۱۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

استاد سیر و سلوک کیست؟

از حضرت استاد می نویسیم تا یاد ایشان در اذهان و عشق ایشان در قلوب بماند ان شاء الله، که عشق به اولیای الهی، عشق به خداست.

برخی می‌گویند ملاحسینقلی همدانی چند ده سال پیش می زیست و ما چون ملاحسینقلی همدانی بالای سرمان نیست، به جایی نرسیده ایم. می گویند علامه قاضی استثنائی بوده که از بین ما رفته و ما دسترسی به امثال ایشان نداریم لذا سیر و سلوک برای ما مقدور نیست. می گویند دسترسی ما به علامه حسن زاده آملی مقدور نیست لذا نمی توانیم دستورالعمل بگیریم و بالا بیائیم!

در پاسخ این بندگان خدا باید گفت، آب کمتر جو تشنگی آور به دست تا که آبت جوشد از بالا و پست.

استاد مهدی سمندری مردی الهی بود که طبابت نفوس مستعده را پیشه خود کرده بود. او طبیبی بود که با طب خویش شهر ها را می گشت و کسی که اهلیت داشت را شکار می کرد و از وی دستگیری می نمود. مرد توحید بود و می فرمود استادم علامه حسن زاده آملی مرا موحد بار آورده است. و همین مطلب را حضرت علامه در مقدمه کتاب اسرار الصلوه تائید فرموده است.

آقایی از ایشان در عالم رویا شنید که فرمودند: اینکه برخی به دنبال استاد نمی روند به این دلیل است که تنبل اند. می خواهند با این بهانه که استادی وجود ندارد، از جست و جو و طلب دست بر دارند. 

اگر کسی حقیقتا تشنه شود و اشک چشمش در طلب استاد خشک نشود، والله در دستگاه خدا سمندری ها هستند که از وی دستگیری کنند. در زمان حیات خود، در بین مردم زندگی می کردند، با همه خوش برخورد بودند و برای دیدارشان هیچ محدودیتی نبود اما کسی ایشان را نمی شناخت چون مانند مردم عادی می زیستند.

اما به تعبیر خودشان: "من هیچ نیستم اما عصاره این علامه های بزرگوارم" یعنی بیائید تا دستتان را بگیرم. شما را به خود دعوت نمی کنم به خدا دعوت می کنم اما طالب و تشنه ای نیست که نیست. عمدتا هوس آب داریم نه اینکه تشنه آب باشیم. من از شما هیچ اجر و پاداشی نمی خواهم، بلکه خود را وقت شما می کنم تا بالا بیائید. افسوس و صد افسوس.

روحت شاد مرد خدا، مرد گمنام، روحت شاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

نماز استاد مهدی سمندری نجف آبادی

به یاد استاد می نویسم تا در تاریخ بماند بحول الله تعالی:

وجود مقدس استاد مهدی سمندری نجف آبادی، نماز است. ایشان نماز مجسم و مصداق حقیقی دائم الصلوه بود. (الذین هم على صلاتهم دائمون)

در نماز جماعت و یا نمازی که در مقابل دیگران اقامه می فرمودند، فقط واجبات را به جا می آورند و تنها مستحب در نمازهای جماعت ایشان قنوت نماز بود که خودشان می فرمودند این مستحبی است که آن را باید انجام داد. جالب اینجاست که قنوت این بزرگوار هم بسیار کوتاه بود.

در همین نماز کوتاه و ساده ایشان شاهد بلند شدن ناله و گریه ایشان بودیم. بسیار پیش می آمد که صدای ناله ایشان به هوا بلند میشد. در قرائت برخی از اذکار نماز مانند سوره اخلاص گریه ایشان نمود روشنی داشت. ندیدیم در نمازهایشان به غیر از سوره اخلاص سوره دیگری را قرائت کنند. و همین مطلب دلالت بر غرق در توحید بودن ایشان دارد.

شاید در طی مدتی که در محضرشان بودیم چند بار اتفاق افتاد که ایشان آنچنان غرق در آن عروح خویش شدند که از ظاهر غفلت نمودند. مثلا پیش آمد که بعد از رکعت چهارم خواستند بلند شوند و نماز را ادامه دهند و با تذکر مامومین نشستند و نماز را تمام کردند. این مساله چند بار اتفاق افتاد.

به قول استاد بزرگواری: نماز معراج مومن است و این نماز وقتی امثال امیرالمومنین را مدهوش و بیهوش میکند دیگر امثال اقای سمندری که جای خود دارند. و خود استاد در این باره می فرمود:

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

ایشان می فرمود وارداتی که در نماز به شخص دست می دهد گاهی آنچنان شدید است که شخص از ظاهر کاملا غفلت می کند و نمی فهمد چه می خواند و در چه رکعتی است. 

خوب است برای عزیزان خواننده قسمتی از کتاب اسرار اصلاه یا معراج عشق جناب سمندری رانقل کنم: ((وقتی به نمازم خواندند چشمم را به حسن مطلق گشودند و من همه آفرینش را در چشم کرم و لطف بیکرانش دیدم. به آغاز و انجامم بردند و به ظاهر و باطنم ره دادند و همه در چشم رحمتش خلق میشدند و پرورش می یافتندو همه کتب آسمانی و آیات قرآنی (بعین الله) بود(یعنی با چشم حضرت حق شهود کردم) و نمازم او شده بود.او در چشم من بود (یعنی هر چه دیدم با چشم او بود) و ما همه در چشم کرم لایزالش.و کیست که در چشم محبتش پرورش نیابد؟))

دل انسان باید برای خودش بسوزد که چرا قدر این حقایق دانسته نمی شود و چرا بعضی ها این کتاب عرشی را می خوانند و از کنارش می گذرند.

ایشان در همان کتاب می نویسند: ((دیشب در نافله شب شهودی وصف ناکردنی رخ داد. هنگام خطاب ایاک نعبد. تا حال هرچه خطاب میکردم به بیرون از خودم بود و مشاهد و مقابل رویم. آن گاه دیدم او را در همه جا میبینم. در همه پیکره های وجود، در قلبم، در ذره ذره وجودم، در سرم، در عمق هستی ام، در جان جانم، هستی از او نور گرفته بود، بلکه یکپارچه نور او بود، بلکه کل هستی نور بیمظهر بود و غیر او چیزی را نمیدیدم.

رنگ ها از بین رفته و دیوارها را برداشته بودند، از تعینات خبری نبود من هم نبودم، همه جا او بود و چهره دل آرای او. این مصراع شعر جلوه می کرد که: (حق جان جهان است و جهان جمله بدن). ولی بدن مشاهد نبود، همه جا، جان بود و همه نور، همه جا او بود. لا اله، رفته بود و همه جا الله بود. سروری که رخ داده بود توصیف ناپذیر و آن لحظه از تمام عمرم برتر بود.

یا شب قدررم بود و این شعر حافظ در نظر که:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چون همه او بود، نه غمی بود و نه دلی که جای غم باشد همه او بود.

من اگر کامروا گشتم و خوش دل نه عججب

مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

بقیه نماز در ایاک تمام شده بود و از چیز دیگر خبر نشدم. وجود منبسط حکما و رق منشور عرفا برایم تحقق یافت، تا فریضه صبح تمام شد، مجددا خوابیدم، خوابی که دنباله لذت همان سفر روحانی بود، کاش از این سفر برنگشته بودم، رزقنا الله و ایاکم.))

 

قصد داشتم بیش از اینها بنویسم. اما شاید همین مقدار هم زیاده روی باشد.

دم روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

قلب استاد مهدی سمندری

قلب عارف حرم خداست و غیر او در این قلب راه ندارد. قلب که حرم خدا شد، تمام مملکت وجود انسان را خدایی می کند و انسان جز خدا نمی بیند و نمی خواهد و نمی جوید. استاد مهدی سمندری یکپارچه نور خدا بود. در تمام شئونات این مرد خدا، جز خدا تجلی نداشت. خوراک، خواب، سکوت، تکلم، نماز، مطالعه، تدریس و همه وجود ایشان لله بود.

 

ایشان می فرمود: «قال الصادق علیه السلام: القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله غیر الله. حضرت فرمود، امام ششم سلام الله علیه فرمود قلب حرم خداست. تو این حرم خدا اجنبی راه ندید. ساکن نکنید. غیر الله همه اجنبی هستند.

تا تو در بند عیالی از زر و زن چاره نیست

عاشقی شو تا هم از زرفارغ آیی هم ز زن

زن و مرد فرق نمی کند.این شعر خیلی عالیه.

با دو قبله در ره معشوق نتوان رفت راست

یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن

معشوق یا معبود فرق نمی کند. (این اشعار همه مال مولاناست.)

میشه آدم به دو قبله نماز بخواند؟ نمی شود، بچه گانش اینکه یا طالب خدا باش یا خرما. کدام را میخواهی؟ یا دوست را بگیر یا دشمن را؟ استغفر الله. یا علی را یا معاویه را. 

خود اهل تسنن هم گرچه امیرالمومنین علی را امام نمیدانند اما هیچ وقت به ابوبکر و عمر و عثمان اقتدایی ندارند.

پس عزیزان، اگر عاشق شدید او را رها نخواهید کرد عاشقی شو که نه زر بخواهی نه همسربخواهی. همسر که لازم است. از امور لازم زندگیه اما (توجه استقلالی به او) غیر الله است. کرارا عرض کردم.»
 

این مرد خدایی از میان ما رفت و ما مانده ایم و این دنیای غَرور. بارالها ما را نیز با این ولی پاک خودت محشور بفرما.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

عارف حسینی

عارف بالله، استاد مهدی سمندری در روز تاسوعای سید الشهدا (ع) به جوار دوست شتافت. عشق ایشان به امام حسین (ع) بی نظیر بود. ایشان می فرمود: (شعری را که درباره امام حسین علیه السلام است برایتان میخوانم: 

بادا سرم فدای بلند آستان تو

این سر که هیچ نامده بر درگهی فرود

دردا که از قیام تو این قوم بی تمیز

نشناختند ایده جانبازیت چه بود؟

بادا سرم فدای بلند آستان تو، آقا امام حسین. این سر من که هیچ جا ان را فرو نیاوردم فدای آستان بلند تو.


الحق نماز آن بدر بی نیاز کرد

کز خون وضو گرفت و به مقتل نماز کرد

عشق از شه شهید بیاموز هر چه داشت

از جان و دل بدرگه جانان نیاز کرد

گه در تنور رفت سرت گه فراز نی

در راه دوست طی نشیب و فراز کرد

امام حسین وقتی میخواست به سوی عراق بیاید ایستاد و خطبه ای خواند. آنجا فرمود: مرگ گردنگیر فرزندان آدم است، همچون گردنبند بر گردن دختر جوان. چقدر مشتاقم تا به دیدار اجدادم بشتابم مانند اشتیاق یعقوب به یوسف.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

وفات استاد مهدی سمندری

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

غرق خون بود و نمی خفت ز حسرت فرهاد          خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم.

داغی دیگر بر دل دوست داران معرفت نشست.

استاد آسمانی، عارف بالله

العبد مهدی سمندری

در روز تاسوعای حسینی

به ملکوت اعلی پیوست.

جهت شادی روحشان آیت الکرسی قرائت می کنیم.

لا حول و لا قوه الا بالله اعلی العظیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

بخشش بی حد

درویشی بر روی حصیری خوابیده بود. چیزی نداشت. شبی دزدی به منزل او آمد آمد. آن دزد در گوشه و کنار منزل جست و جو کرد و چیزی برای دزدین پیدا نکرد. درویش که بر روی حصیری خوابیده بود، دلش سوخت. غلتی زد و خودش را انداخت آن طرف تا آن دزد بتوان حصیرش را بردارد. این کار آن درویش به این معنا بود که بیا، محروم نشو، این حصیر را بگیر و برو. در قرآن کریم آمده است وَلا تجعَل یَدَکَ مَغلولة الی عُنقِکَ وَلا تبسُطها کُلَّ البَسط فتقعُدَ مَلوما مَحسُورا (اسراء/ 92) دستت را باز نکن که همه چیز را بدهی و بنشینی ملامت شده و ناراحت باشی که چرا همه را دادم و چیزی ندارم.
دختری آمد نزد رسول الله عرض کرد چیزی بدهید. گفت چیزی ندارم. گفت پیراهنتان را بدهید تا بدهم به مادرم. داد به ایشون. پیرهن عربیه دیگه. به قول استادم خدا تشر زده به رسول الله که چرا کردی؟ چرا همه دستت را باز کردی؟ آمدند دنبال رسول الله که الان وقت نماز است اما ایشان لباسی نداشت و آن را بخشیده بود. سخن مفسران را اکنون کاری ندارم اما برداشت بنده این است پیامبر ما اینگونه است. هرچه دارد می دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

مثنوی مولوی

استاد مهدی سمندری:

مثنوی او چو قرآن مدل/ هادی بعضی و بعضی را مضل

برخی خشک مقدس ها مثنوی را با انبر می گیرند. چون می گویند نجس است. بنده برای خریدن مثنوی در قطع کوچک به فروشگاهی رفتم و گفتم مثنوی مولوی دارید؟ آن اقای فروشنده با غلظت گفت لعنت الله علیه. این عین لعنت الله را هم با غلظت تمام تلفظ کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

ورود به جهنم

استاد مهدی سمندری: در فصوص الحکم محیی الدین ابن عربی به تصحیح قیصری آمده است که: رسول الله مرارا به جهنم می رود و دست امت را گرفته و بیرون می آورد. منظور ازدخول در جهنم چیست؟ جهنم همین دنیا است. وَ إِن مَِّنکم إِلََّا وَارِدُهَا کاَنَ عَلىَ رَبَِّکَ حَتْمًا مََّقْضِیًَّا، ثمُ نُنَجَِّى الََّذِینَ اتََّقَواْ وََّ نَذَرُ الظََّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًَّا (مریم، آیات 17 و 19 )

هیچکس از شما نیست مگر اینکه در آن وارد مى گردد این امر همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است آنگاه کسانى را که پرهیزگار بوده اند میرهانیم و ستمگران را به زانو درافتاده در (دوزخ) رها مى کنیم.
اما رسول الله در رابطه با خود می فرماید: جزناها و هی خامده. عبور کردیم از جهنم در حالی که خاموش بود. این خاموش بودن نیز (لمقام العصمه)، به علت مقام عصمت ایشان است. ایشان اول معصوم عالم وجود است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

حشر تو با کیست؟

استاد مهدی سمندری: تذکری می دهم که خیلی طول می کشد تا ملکه شود و برای آدم تحقق پیدا کند. هر کس را که دوست داشتیم حشرمان هم با هموست.
خدا با همان محشورش می کند، (حشر الله معه)، یک سنگ را. یک بت را. برخی میگفتند نماز پشت سر علی و سفره، سفره معاویه. اینطور نمی شود. هر کس را که دوست داری با او محشوری.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله

رویایی صادقه

استاد مهدی سمندری: شیخ مفید نویسنده کتاب الارشاد معروف به شیخ الشریعه است. ایشان در سحرگاه در رویایی مشاهده کرد که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دست دو پسرش را گرفته و به درس شیخ آورده است و می فرماید: یا شیخ علمهما. ای شیخ به آن ها علم بیاموز. ایشان از این رویا تا صبح می لرزید. مگر فاطمه زهرا سلام االله علیها می توان به سادگی دید؟ آن هم به همراه حسنین. شیخ تا صبح خوابش نبرد. صبح سر درس بود که دید فاطمه بنت ناصر دست دو پسرش، سید مرتضی برادر بزرگ تر و سید رضی برادر کوچکتر، را گرفته است و می گوید: یا شیخ علمهما. در مورد این دو پسر باید یگویم که سید مرتضی دارای حدود 200 اثر ارزشمند است و سید رضی هم جمع آوری کننده نهج البلاغه و مولف برخی آثار دیگر می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عبد الله