از حضرت استاد می نویسیم تا یاد ایشان در اذهان و عشق ایشان در قلوب بماند ان شاء الله، که عشق به اولیای الهی، عشق به خداست.
برخی میگویند ملاحسینقلی همدانی چند ده سال پیش می زیست و ما چون ملاحسینقلی همدانی بالای سرمان نیست، به جایی نرسیده ایم. می گویند علامه قاضی استثنائی بوده که از بین ما رفته و ما دسترسی به امثال ایشان نداریم لذا سیر و سلوک برای ما مقدور نیست. می گویند دسترسی ما به علامه حسن زاده آملی مقدور نیست لذا نمی توانیم دستورالعمل بگیریم و بالا بیائیم!
در پاسخ این بندگان خدا باید گفت، آب کمتر جو تشنگی آور به دست تا که آبت جوشد از بالا و پست.
استاد مهدی سمندری مردی الهی بود که طبابت نفوس مستعده را پیشه خود کرده بود. او طبیبی بود که با طب خویش شهر ها را می گشت و کسی که اهلیت داشت را شکار می کرد و از وی دستگیری می نمود. مرد توحید بود و می فرمود استادم علامه حسن زاده آملی مرا موحد بار آورده است. و همین مطلب را حضرت علامه در مقدمه کتاب اسرار الصلوه تائید فرموده است.
آقایی از ایشان در عالم رویا شنید که فرمودند: اینکه برخی به دنبال استاد نمی روند به این دلیل است که تنبل اند. می خواهند با این بهانه که استادی وجود ندارد، از جست و جو و طلب دست بر دارند.
اگر کسی حقیقتا تشنه شود و اشک چشمش در طلب استاد خشک نشود، والله در دستگاه خدا سمندری ها هستند که از وی دستگیری کنند. در زمان حیات خود، در بین مردم زندگی می کردند، با همه خوش برخورد بودند و برای دیدارشان هیچ محدودیتی نبود اما کسی ایشان را نمی شناخت چون مانند مردم عادی می زیستند.
اما به تعبیر خودشان: "من هیچ نیستم اما عصاره این علامه های بزرگوارم" یعنی بیائید تا دستتان را بگیرم. شما را به خود دعوت نمی کنم به خدا دعوت می کنم اما طالب و تشنه ای نیست که نیست. عمدتا هوس آب داریم نه اینکه تشنه آب باشیم. من از شما هیچ اجر و پاداشی نمی خواهم، بلکه خود را وقت شما می کنم تا بالا بیائید. افسوس و صد افسوس.
روحت شاد مرد خدا، مرد گمنام، روحت شاد.